Friday, March 15, 2002

جنگ ، جنگ تا ...
اين روزها يكي از اصلي ترين حر�هاي رسانه ها جنگ است . در هر سايت خبري لينك War on terror را مي شود ديد.با تهديدات حمله اتمي حالا موضوع كمي نغيير كرده ، چيزي كه هيچوقت تغيير نمي كند آثار جنگ است : مرگ ، ويراني ، آوارگي ... اما براي دولتمردان چه اهميتي دارد؟
چيزي كه هيچوقت ن�هميدم اين است كه چرا آدمها براي حل مشكلاتشان هميشه راحت ترين را انتخاب مي كنند؟ كشتن همديگر ، راستي تا كي بايد سرنوشت ما را موشكها ، بمبها، و تانكها و ت�نگها مشخص كنند؟ تا كي قرار است صداي ان�جار آرامش ما را برهم بزند؟ تا كي قرار است مادر ها در غم �رزندان از دست ر�ته و �رزندان در غم والدين خود ناله كنند... اما هر چه �كر مي كنم روزي را بياد نمي آورم كه آدمها با يكديگر درگير جنگ نبوده باشند ، از همان ابتداي خلقت كه قابيل ، هابيل را كشت وبذر جنگ و كينه را در دل انسان كاشت ؛تا امروز مدام انسانها جنگيده اند. تنها �رق بشر مدرن اين است كه سلاحها مخرب تر شده اند ، كشنده تر . و بهمين ميزان شهوت او براي نابود كردن و كشتن هم بيشتر شده. نمي دانم تا بحال به اين �كر كرده ايد كه چرا اينهمه براي ساخت اسلحه هاي مرگبار هزينه مي شود؟ مگر آنچه پش از جنگ عايد دو طر� مي شود چيست؟ آيا ارزش جان انسانها بيشتر است يا اهدا� پليد سياستمداراني كه جنگ را بپا مي كنند؟ د�عه قبل گ�تم كه به نظر من هيچ موجودي درنده تر از انسان وجود ندارد. شما اينطور �كر نمي كنيد؟ راستي چطور مي شود به جنگ طلبان �هماند كه ما نياز به آرامش و صلح داريم ....

Monday, March 11, 2002

براي همه كس و هيچكس
هرمان هسه كتابي دارد بنام «گرگ بيابان» ، سرگذشت مردي است كه خود را بهمين نام مينامد. راستش داستان هسه بقول مترجم كتاب داستان رنج كشيدن هنرمند است. حكايت آدمهاي امروز و نوعي نقد و ريشخند جامعه مدرن امروزي... اما « رساله گرگ بيابان» عنوان يك سري از مقالات از اميررازي است كه مدتي در مجله مورد علاقه من چاپ مي شد. از نظر رازي :“...گرگ بيابان الزاما يك درنده وحشي ددمنش نيست بلكه مي تواند روح سرگشته اي باشد كه به سايه امني پناه آورده است...“ منهم همان عنوان را براي اين وب لاگ انتخاب كردم.
نظر رازي درست است. گرگ بيابان حتما نبايد درنده باشد.اگر راستش را بخواهيد من كه �كر نمي كنم هيچ موجود درنده اي مانند انسان پيدا شود .چرايش را حتما مي دانيد. اما هرچه هست گرگ مورد نظر ما درنده نيست...نمادي است از يك انسان تنها - ميدانيد، گرگها موجودات تنهايي هستند - انساني كه از مناسبات موجود خسته است و بار غم بر دوشش سنگيني ميكند. رساله گرگ بيابان يادداشتهاي چنين گرگ بياباني است ... كه گهگاهي براي تنهايي خودش مي نويسد، بقول نيچه براي «همه كس و هيچكس » مي نويسد تا كمي از بار رنج خود را كم كند...