Øكايت شيرشاه* قسمت 1
نوشته : ر. پ.
ترجمه از: گ. ب.
...كليله به دمنه Ú¯Ù�ت مگر Øكايت آن ولايت غربت را كه مردمانش آن شيرپير را از سرزمين خود بيرون راندند تا براØتي بزيند نشنيده اي ØŸ دمنه Ú¯Ù�ت : آن Øكايت Ú†Ù‡ باشد؟ Ú¯Ù�ت:
يكي بود، يكي نبود. زير گنبد كبود غير از خدا هيچ كي نبود. البته هيچ كي كه دروغه Ø› صد هزار سال قبل از اينكه آدم Ùˆ Øوا به اين كره خاكي نزول اجلال نمايند Ùˆ اقدام به توليد مثل نموده ØŒ موجوداتي را پديد بياورند كه كره ارض را تدريجاً نابود كنند (البته نويسنده نوشته بود هزار سال قبل از خلقت آدم ØŒ ولي ما Ù…Øض Ù…Øكم كاري Ùˆ از جهت اطمينان در اين كه با صد من چسب رازي هم كسي نتواند اين Øكايت را به روزگار ما بچسباند نوشتيم صد هزار سال - Ù…) بله ØŒ صد هزار سال قبل از خلقت آدم در يك جاي خيلي خيلي دور سه تا بيشه سرسبز قرار داشت . در هر يك از اين بيشه ها Øيوانات Ùˆ جك Ùˆ جونور هاي گوناگوني زندگي مي كردند.
در بيشه اول Øيوانات متمدن تري زندگي مي كردند، ريشها را از ته مي تراشيدند ØŒ عطر Ùˆ ادكلن مي زدند ØŒ كراوات Ùˆ روژلب استعمال مي نودند، آنها كه سم داشتند ،سمهايشان را واكس ميزدند Ùˆ آنها كه پنجول داشتند ØŒ پنجه هاي خود را مانيكور مي كردند، مو ها را بيگودي مي پيچيدند Ùˆ روغن Ùˆ بريانتين Ùˆ واكس مو Ùˆ Ú˜Ù„ مي زدند Ùˆ از اين جور امور قبيØÙ‡(!) مرتكب مي شدند، خدا را هم بنده نبودند كه سرزمينشان آباد بود Ùˆ سرسبز Ùˆ از انواع Ùˆ اقسام تكنولوژي آن زمان از قبيل ماهواره Ùˆ بمب اتم Ùˆ غيره بهره مند بودند. ضمنا چرخه تكاملي تدريجي شان (1) هم تقريبا كامل شده بود Ùˆ كم Ùˆ بيش بصورت Øيوانهاي امروزي در آمده بودند. تقريبا بيشترشان روباه بودند Ùˆ تك Ùˆ توك Øيوانات ديگري مانند كروكوديل Ùˆ خرس هم در ميانشان ياÙ�ت مي شد.Øيوانات بيشه دوم هم كم از بيشه اول نداشتند .مدام كار مي كردند تا به اولي ها برسند.
اما بيشه سوم... وسيع بود Ùˆ پر جمعيت، اما جونورهايش بزØمت مي شود Ú¯Ù�ت كه زندگي مي كردند.Ù�ÙŠ الواقع با چيزي شبيه زندگي گول خورده بودند Ùˆ دلخوش بودند. در بيشه سوم ØŒ يك ولايتي بود به مساØت يك ميليون Ùˆ ششصد Ùˆ چهل Ùˆ هشتهزار Ùˆ صد Ùˆ نود Ùˆ پنج كيلومتر مربع ØŒ كه اسمش را «خوشبخت آبادي »گذاشته بودند. در اين ولايت Øيوانات خاصي زندگي مي كردند. اينها از آنجاييكه پاكي Ùˆ طهارت سرشان مي شد ØŒ Øيوانات بيشه اول Ùˆ دوم را پشم هم Øساب نمي كردند Ùˆ تØويلشان نمي گرÙ�تند Ùˆ باد در غبغب خود انداخته مي Ù�رمودند: «آنها با اينهمه علم بدون عمل به كجا مي خواهند برسند؟ به هر جا هم كه برسند ØŒ برسند ØŒ خدا با ماست. » وقتي Øيوانات بيشه اول قدم بر كره ماه گذاشتند Ùˆ Øيوانات بيشه هاي ديگر انگشت اعجاب بر دهان نهادند؛ بعضي از Øيوانات اين ولايت متÙ�كرانه سري تكان دادند Ùˆ Ú¯Ù�تند : «آنها اگر به عرش اعلي هم بروند كاÙ�ر Ùˆ بي دينند ØŒ Ù�قط مائيم كه بندگان خاص خداييم ØŒ تازه ما نماز مي خوانيم ØŒ اگر به كره ماه برويم رو به كدام قبله نماز بخوانيم؟هر Ú†Ù‡ باشد خدا با ماست »اينجا بود كه اهالي ولايت مورد نظر درياÙ�تند كه Ú†Ù‡ گناه عظيمي است پا نهادن بر كره ماه Ùˆ از علم Ùˆ درايت آن گروهي كه اين ØرÙ� بيان كرده بودند متØير گشته Ùˆ در دل خود به تيره بختي آن Øيوانات كاÙ�ر بيشه اول نيشخند مي نمودند.
« ادامه دارد...»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* برداشتي آزاد از «قضيه خر در چمن» از كتاب «وغ وغ ساهاب» نوشته صادق هدايت و مسعود �رزاد.
توضيØات مترجم:
-اين Øكايت هيچ ربطي به Ù�يلم شير شاه والت ديسني ندارد.
-هرگونه شباهت بين اسامي،آمار Ùˆ Ù…ØÙ„ ها كاملا تصادÙ�ÙŠ است.
- Øتما ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù†ÙˆÙŠØ³Ù†Ø¯Ù‡ را در نوشته قبل بخوانبد.