بعد از چند روز مرخصي به سبب تعطيلات نوروزي ØŒ تصميم گرÙ�تم كه به وب لاگها سري بزنم . Øتما مي دانيد كه Ú†Ù‡ چيزهايي در آنها ديدم. تاسÙ� آور است كه خصلت ما - عدم تØمل يكديگر - به Ù…Øيط اينترنت هم كشيده شده است Ùˆ الخ.
اما صØبت امروز من چيز ديگري است:
ما گرگهاي بيابان هم براي خودمان ادبيات Ùˆ قصه Ùˆ داستان داريم. باورش براي شما مشكل است اما نويسنده كتاب « كليله Ùˆ دمنه» در اصل از اجداد ما گرگهاي بيابان بوده است كه يكنÙ�ر هندي آنرا از زبان ما به زبان سنسكريت ترجمه كرده است. ديشب داشتم اصل كتاب را مي خواندم كه از اجدادم به من به ارث رسيده است. ديدم اختلاÙ�هاي زيادي با نسخه ترجمه شده دارد Ùˆ از آنجائيكه همان ترجمه سنسكريت به Ù�ارسي ترجمه شده بنابراين اين اختلاÙ�ها در ترجمه Ù�ارسي كليله Ùˆ دمنه هم وجود دارد. مهمترين آنها اينكه «كليله» Ùˆ «دمنه» در اصل دو گرگ بيابان هستند كه با هم صØبت مي كنند نه دو شغال Ø› Ùˆ ديگر اينكه بعضي از Øكايتها را متاسÙ�انه مترجم -اØتمالا با قصد قبلي Ùˆ عمدي- ØØ°Ù� كرده است. اين Øكايتهاي ØØ°Ù� شده در نسخه اصلي كتاب كه به من به ارث رسيده وجود دارد. من تصميم دارم كه هر مدار از ين Øكايات ØØ°Ù� شده را كه بتوانم ØŒ ترجمه كنم.
ديشب كه اصل كتاب را مي خواندم Øكايتي توجه من را جلب كرد.نويسنده در اول Øكايت توضيØÙŠ نوشته بودكه ترجمه آن به اين صورت است:
اخطار نويسنده:
هركس بخواهد موضوع اين Øكايت را پيدا كند تعقيب مي شود. هر كس بخواهد نتيجه اخلاقي آنرا پيدا كند تبعيد مي شود. هر كس بخواهد Ù…ØÙ„ داستان را پيدا كند اعدام مي شود |
براي من جاي تعجب بود كه نويسنده اينقدر تهديدهاي شداد Ùˆ غلاظ كرده است Ø› كنجكاو شدم Ùˆ قصه را تا انتها خواندم . عنوان Øكايت را در بالاي همين متن مي بينيد. يزودي ترجمه آنرا در وب لاگ قرار مي دهم اما بايد بگويم كه اينكار چند روز طول خواهد كشيد. پس تا بعد...